تولد بهترین زن
ه گفته «امین الدین طبرسى» دانشمند بزرگ ما: «مشهور در روایات شیعه این است که حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) در سال پنجم بعثتبیستم جمادى الاثانى در شهر مکه متولد گردید،و هنگام وفات پیغمبر (صلى الله علیه و آله) هیجده سال و هفت ماه داشته است.
پیشواى محدثین شیعه ثقة الاسلام کلینى درکتاب شریف «کافى» نیز مىنویسد: ولادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دختر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) پنجسال بعد از بعثت آن حضرت اتفاق افتاد.
مؤلف «کشف الغمه» على بن عیس اربل دانشمند مطلع به نقل از «ابن خشاب بغدادى، متوفى به سال 567 ه در کتاب «تاریخ موالید و وفیات اهلبیت عصمت» به اسناد خود از امام محمد باقر (علیه السلام) روایت مىکند که فرمود: «فاطمه علیها السلام پنجسال بعد از آشکار شدن نبوت پیغمبر و نزول وحى، متولد گردید، در وقتى که قریش خانه کعبه را مىساختند. و چون آن حضرت وفات. یافت هیجده سال و هفتادو پنج روز از سن مبارکش مىگذشت.
از آنجا که قریش پنجسال قبل از بعثتبه تعمیر خانه خدا پرداختند، احتمال مىرود که راوى، کلمه «قبل از آشکار شدن نبوت پیغمبر » را به (بعد) اشتباه گرفته باشد،و چنانکه بعضى گفتهاند سن حصرت هنگام وفات 23 سال بوده، ولى دردنباله حدیث که تصریح مىکند حضرت 18 سال بوده، ولى در دنباله حدیث که تسریح مىکند حضرت 18 سال و 75 روز داشته این احتمال را سست مىگرداند. مگر اینکه بگوئیم این نتیجهگیرى هم از راوى بوده است.
سن حضرت زهرا (علیها السلام) را تا 28 سال هم گفتهاند ولى مشهور همان قول اول است که مسطور گردید.
البته باید توجه داشت که در حدیث معتبر پیغمبر فرموده است: رشد دخترم فاطمه، هر سال آن به اندازه رشد دو سال دختران دیگر بوده است، و با این توصیف ازدواج حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) با على (علیه السلام) در سن 9 سالگى که از لحاظ تناسب اندام و عقل و درایت در حد دختر 18 ساله بوده هیچ اشکالى ایجاد نمىکند، بخصوص که از زندگانى کوتاه آن حضرت و شخصیت ممتازش به خوبى پیدا است که او دختر استثنائى بود، و سایر دختران را نمىتوان به آن وجود مقدس مقایسه نمود.
شیعه و سنى روایت کردهاند که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله) بارها دخترش فاطمه زهرا (علیها السلام) را در حضور مهاجر و انصار «بانوى بانوان جهان از آغاز خلقت تا پایان روزگا» و «بهترین زنان جهان» و «بهترین زن بهشتى» خواند. (4) و این بزرگترین افتخارى است که به نقل شیعه و سنى نصیب یک زن در عالم شده است.
و هم در احادیث فریقین آمده است که هر وقتحضرت زهرا (علیها السلام) به حضور پدرش پیغمبر خدا مىرسید، حضرت به احترام او برمىخاست، و دست او را مىبوسید.
عایشه همسر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) مىگوید: «هرگاه فاطمه وارد مىشد بر پیغمبر (صلى الله علیه و آله) حضرت از جا برمىخاست و سر او را مىبوسید، و در جاى خود مىنشانید.
در کششف الغمه از کتاب «معالم العتره» حافظ عبدالعزیز جنابذى دانشمند بزرگ عامه نقل مىکند که عایشه گفت: هیچ کس را در گفتار شبیهتر از فاطمه به پیغمبر ندیدم. هرگاه وارد مىشد بر پیغامبر(صلى الله علیه و آله) حضرت به احترام وى برمىخاست ودست او را مىگرفت و مىبوسید، و در جاى خود مىنشانید.
و هم عایشه مىگوید: هر وقت پیغمبر به شوق بهشت مىافتاد فاطمه را مىبوسید و مىبوئید و مىفرمود: بوى بهشت را از فاطمه استشمام مىکنم. و مىافزود: فاطمه سرآمد زنان بهشت است. فاطمه انسانى آسمانى است.!
پىنوشتها:
1 اعلام الورى، باب فضائل حضرت زهرا سلام الله علیها
شهداد با نام کهن «خبیص» به فاصله 100کیلومتری شرق کرمان در حاشیه غربی دشت لوت قرار دارد. تا سال 1846 تصور وجود تمدنهایی کهن در کنارههای این دشت غیرمسکونی نمیرفت، ولی در این سال طی بررسیهای گروه جغرافیایی دانشگاه تهران در شرق شهداد سفالینههای سطحی مشاهده شد که از وجود تمدنهایی در همسایگی دشت لوت خبر میداد.
نظر به اهمیت این موضوع گروهی از باستانشناسان به محل اعزام و به بررسی آن پرداختند که مطالعات این گروه به کشف تمدنهایی قبل از تاریخ (اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم قبل از میلاد) منجر شد.
کاوشهای علمی باستانشناختی در حاشیه غربی دشت لوت از سال 1848 تا سال 1856 ادامه یافت که حاصل هشت فصل کاوش در این منطقه منجر به کشف گورستانهایی مربوط به هزاره دوم و سوم قبل از میلاد و کورههای ذوب مس شد.
اشیاء و آثار به دستآمده در گورستانهای پیش از تاریخ شهداد شامل ظروف بیشمار و متنوع سفالین و ظروف مفرغی است که مردمان هنرمند و صنعتگر با واردکردن سنگ مس و استحصال آن در کورههای ذوب مس به ساخت آنها میپرداختند که از لحاظ کیفیت و کمیت بسیار ارزنده و در خور تامل است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با یک وقفه 17ساله، کاوشهای دشت لوت شهداد مجددا آغاز شد. حاصل چهار فصل کاوش بعد از انقلاب، کشف مجموعهای از واحدهای معماری مسکونی و کارگاهی است که نکات مبهم بسیاری را در خصوص معماری و مسکن مردمان دنیای باستان شهداد روشن میکند.
نظر به شواهد و آثار به دستآمدهای چون زمینهای خیش خورده، کرتبندی شده و ... یکی از این واحدها را به نام محله کشاورزان و محله دیگری را به لحاظ کشف تعداد زیادی مهرههای ساختهشده سالم، نیمهکاره و شکستهشده در حین انجام کار، محله جواهرسازان نامیدهاند.
ترک خانه
آخرین بررسیها و کاوشهای باستانشناسی در محوطه باستانی شهداد نشان میدهد ساکنان این محوطه شهر باستانی شهداد را به علت خشکسالی و با امید بازگشت ترک کردند، اما پنج هزار سال است که دیگر به این محوطه بازنگشتهاند.
محوطه باستانی شهداد که به شهر کوتولهها شهرت یافته، 60 کیلومتر وسعت دارد و در دل کویر لوت جای گرفته است.
این شهر یکی از مهمترین شهرهای باستانی محسوب میشود که تاکنون طی بیش از 10 فصل کاوش در آن، باستانشناسان به بقایای معماری و اشیای باستانی بینظیری از هزاره سوم قبل از میلاد برخورد کردهاند.
شهر باستانی شهداد دارای بخشهای مختلف کارگاهی، گورستانی و محلههای مسکونی است. کاوشهای باستانشناختی در محله مسکونی شهر کوتولهها نشان میدهد که این شهر از چندین محله تشکیل شده است و در هر یک از محلات شهر صنفی خاص نظیر جواهرسازان، صنعتگران و کشاورزان زندگی میکردهاند.
طی فصلهای مختلف فعالیت باستانشناسی در شهداد تاکنون بیش از 800 قبر باستانی مورد کاوش قرار گرفته است.
آخرین بررسیها و کاوشهای باستانشناسی در شهر کوتولهها نشان میدهد ساکنان این محوطه تاریخی شهرشان را به علت خشکسالی و با امید به بازگشت ترک کردند، اما پنج هزار سال است که به این شهر بازنگشتهاند.
میرعابدین کابلی، سرپرست کاوشهای باستانشناسی شهداد که بخش عظیمی از تحقیقات خود را در این منطقه انجام داده است، میگوید: درجریان آخرین کاوشها و بررسیهای باستانشناسی در شهداد متوجه شدیم ساکنان شهداد پنج هزار سال پیش هنگام ترک این شهر بسیاری از وسایل خود را در درون خانهها رها کردند و بعد از خروج در خانهها را با گل پوشاندهاند.
وی با اشاره به این که گلگرفتن در خانهها با باقیگذاشتن وسایل درون آن نشاندهنده امید به بازگشت است، میافزاید: با توجه به این که این محوطه با صبر و حوصله ترک شده است، به نظر میرسد عوامل از نوع زلزله و یا بدی شرایط اقتصادی و اجتماعی باعث ترک این شهر نبوده باشد، بلکه خشکسالی در یک دوران، دلیل اصلی ترک این شهر باستانی بوده است.
میرعابدین کابلی با اشاره به این که هنوز مشخص نیست ساکنان شهداد بعد از ترک این شهر به کدام منطقه رفتهاند، در مورد اهمیت و شناسایی علت ترک این شهر میگوید: شناسایی علت اصلی ترک این شهر که تاکنون آثار بسیار مهمی از آن به دست آمده نشاندهنده بخش مهمی از زندگی ساکنان این شهر و مهاجرت آنها به نقاط دیگر خواهد بود.
خانهای با معماری کوتولهها
نکته قابل توجه درخصوص شهر قدیم شهداد نوع معماری عجیب خانهها و کوچههای آن است. به طوری که دیوارها، سقف، تنور، تاقچهها و تمام اجزای خانههای آن برای افرادی ساخته شده که از قامت بسیار کوتاهی برخوردار باشند و به همین دلیل شهر شهداد به شهر کوتولهها شهرت یافته است.
با این حال بر سر این که آیا واقعا این شهر کوتولههاست یا نه، اختلاف نظرهایی وجود دارد. به گونهای که برخی از مردم محلی و کارشناسان عقیده دارند که به دلیل ساختار کوچک بناهای آن، این شهر باید برای انسانهایی ساخته شده باشد که دارای قامتی بسیار کوتاه هستند، زیرا دیوارها و تمامی بناهای این شهر بسیار کوتاه هستند.
از سوی دیگر برخی باستانشناسان نیز با رد این مساله آن را افسانهپنداری میدانند و میگویند این شهر بهمرور زمان و بر اثر فرسایش کوچک شده و دیوارهای آن به این دلیل کوتاه شدهاند. پس از کشف شهر کوتولهها در شهداد و بیان افسانههایی در رابطه با مردمانی که در آن زندگی میکردهاند هرچند وقت یکبار خبرهایی مبنی بر کشف جنازه انسان کوتوله یا دیدن آنها توسط عدهای مطرح میشود.
آخرین نمونه این خبرها کشف جنازه مومیایی گونه انسان کوتوله 25 سانتیمتری بود که قرار بود پس از قاچاق به آلمان، 80 میلیارد ریال فروخته شود.
خبری که به دنبال دستگیری دو قاچاقچی تحت تعقیب و کشف جنازهای اعجابانگیز که به مومیایی شهداد معروف شده بود، به سرعت در سطح استان کرمان پیچید و شائبههایی از وجود آدم کوتولهها در شهداد کرمان را دوباره بر سر زبانها انداخت.
پس از رسانهایشدن این موضوع مسوولان سازمان میراث فرهنگی و پلیس کرمان به منظور پایاندادن به شبهههای موجود خواهان روشنشدن وضعیت جنازه 25 سانتیمتری فرد 17 سالهای که هنوز مشخص نیست چگونه مومیایی شده، شدند.
اکنون پس از گذشت 5 هزار سال از ترک شهر کوتولهها توسط ساکنان آن در حالی اکثر این محوطه تاریخی هنوز زیر خروارها خاک است که دلیل مهاجرت کوتولههای شهدادی و ترک شهر کوچکی که برای انسانهایی با قد حداکثر 40سانتیمتر ساخته شده بود، مبهم مانده است و هنوز مشخص نیست چرا کوتولههای شهدادی بعد از مهاجرت در خانههای خود را با گل پوشاندند و دیگر برنگشتند.
می توان در سایه آموختن گنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد، یاد آموختیم پس، سویدای سواد آموختیم
از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو چون خدا مشکل توان تعریف تو
ای تو کشتی نجات روح ما ای به طوفان جهالت نوح ما
یک پدر بخشنده آب و گل است یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین آنکه دین آموزد و علم یقین
استاد حسین شهریار
معلم در کلام استاد مطهری:
معلم باید نیروی فکری متعلم را پرورش دهد و او را به سوی استقلال رهنمون شود. باید قوه ابتکار او را زنده کند؛ یعنی در واقع، کار معلم آتش گیره دادن است. فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا آن را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است و شما فقط آتش گیره از خارج می آورید و آن قدر زیر این چوب ها و هیزم ها قرار می دهید که اینها کم کم مشتعل شود.
معلمی در کلام امام خمینی (ره):
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.
معلم در سخنان مقام معظم رهبری:
دست توانای معلم است که چشم انداز آینده ما را ترسیم می کند. اگر می بینید که امیرمؤمنان، مولای متقیان علی (ع) می فرماید: �من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً؛ هرکس چیزی به من بیاموزد، مرا غلام خویش کرده است.� این بیان برای ما درس است تا معلمان، قدر خود را بدانند و تشخیص دهند که چقدر، وجود آنها در سرنوشت یک ملت مؤثر است.
داستانی زیبا از رابطه شاگرد و معلم:
بهترین نوع این رابطه که سرشار از ادب و فروتنی است، در داستان حضرت موسی (ع) به عنوان شاگرد و حضرت خضر (ع) در مقام معلم ـ نمود دارد. موسی (ع) مأمور شد تا از بنده ای صالح به نام خضر (ع) کسب علم کند. قرآن آغاز گفت و گوی این معلم و شاگرد را این چنین بیان می کند:
قال له موسی هل اتبعک علی ان تعلمن مما علمت رشداً * قال انک لن تستطیع معی صبراً * و کیف تصبرعلی ما لم تحط به خبراً * قال ستجدنی ان شاء الله صابراً و لا اعصی لک امراً * قال فان اتبعتنی فلا تسئلنی عن شی ءٍ حتی احدث لک منه ذکراً. (کهف: 66 ـ 70) موسی به او گفت: �آیا از تو پیروی کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده که مایه رشد است به من بیاموزی؟ گفت : �تو هرگز هم پای من نمی توانی صبر کنی و چگونه در مورد چیزهایی که از آن شناخت نداری، شکیبایی می کنی؟� گفت: �اگر خدا بخواهد، مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری
نافرمانی تو نمی کنم�. گفت: اگر به دنبال من آمدی، چیزی از من مپرس تا خودم از آن با تو سخن بگویم.�
یک پدر بخشنده آب و گل است / یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین / آنکه دین آموزد و علم یقین
روز و هفته معلم بر همه ی معلمان مبارک باد .
.
.
.
از پدر گر قالب تن یافتیم / از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو / چون خدا مشکل توان تعریف تو
.
.
.
اگر داری تو عقل و دانش وهوش / معلم هر چه می گوید بکن گوش !
معلم چون پدر والا مقام است معلم مستحق احترام است
معلم را مرنجان هرگز از خویش / مزن با حرف بی جا بر دلش نیش !
.
.
.
چه کسی هر دو لبم را به الف باز نمود
چه کسی جامه تقوا به تنم ساز نمود
ای معـلم کـه تـو را دانـش بسیـار بـوَد
جان شاگرد بـه فدایت که سزاوار بوَد . . .
.
.
.
اندیشه ام از تو سبز و آباد شده / از جهل وغم این فکرتم آزاد شده
در مکتب پاک و شاد استاد ببین / غم رفته زجانم ودلم شاد شده . . .
هفته معلم گرامی باد
.
.
.
در مکتب تو همیشه شاگردم من / دور از رخ تو همیشه پر دردم من
در فصل بهار و روز استاد ببین / بی نور معلم این چنین زردم من . . .
.
.
.
آموزش عشقم از همین مکتب توست
اندوخته ی سوادم از این لب توست
گفتم که مریضم و بیا بستر من
چون عامل دردم این غم و این تب توست
.
.
.
با این گچ عشق تخته ی جانم زن
خطّی ز کلام خود به ایمانم زن
صد درس در این کلاست آموخته ام
یک درس ز عشق جان ویرانم زن
احمد عزیزی
بیت الاحزان خراب فاطمه
حضرت زهرا علیهاالسلام از منظر امیرالمومنین
* در جریان سقیفه حضرت ضمن برشمردن فضایل و کمالات خویش و این که باید بعد از پیامبر، او رهبری و هدایت جامعه اسلامی را عهدهدار شود به ابوبکر فرمود: «تو را به خدا سوگند میدهم! آیا آن کس که رسول خدا او را برای همسری دخترش برگزید و فرمود خداوند او را به همسری تو [علی] در آورد من هستم یا تو؟ ابوبکر پاسخ داد: تو هستی.(4)
دوره پس از کودتای 1332تا اصلاحات ارضی دوره ایست که اقتصاد ایران طی آن به طور روزافزونی وابسته به درآمدهای ارزی حاصل از صدور نفت می گردد،به نحوی که ادامه روند مدرنیزاسیون و بودجه های عمرانی دولت تقریبا به طورکامل منوط به صدور روزافزون این ماده اولیه می شود.درواقع براثراجرای برنامه هفت ساله دوم نه تنها موازنه ارزی کشور بهبود نیافت ورشدصنعتی صورت نگرفت،بلکه درتابستان1339حجم پول درگردش بیش ازدوبرابرواعتبارات بانکی به بخش خصوصی بیش ازسه برابرشد.این افزایش بدون افزایش مشابهی درتولیدات داخلی سبب تشدید تورم داخلی شد،وافزایش واردات نیزبه منظورکاهش تورم نه تنها کارسازنبود،بلکه ذخایرارضی کشورراهم به آخررسانید.
درحقیقت رکودآخردهه 30عبارت بوداز بروزتنگناهای توسعه سرمایه داری دریک کشورتوسعه نیافته.این تنگناها عبارت بودند از:کمبودزیرساخت های صنعتی واقتصادی ومحدودشدن روند مدرنیزاسیون به شهرها ودورماندن روستاها ازتحولات سرمایه داری.
غلبه براین موانع ساختی درست مانند خودروند مدرنیزاسیون مستلزم اقدام (ازبالا) وبه دست دولت بود.برنامه اصلاحات ارضی دهه40منظورغلبه براین موانع ساختی تدوین شد،وهدف ان تداوم بسط سرمایه داری وتسهیل روند انباشت سرمایه ومدرنیزاسیون درایران بود.
هدف اصلاحات ارضی عمدتاتخصیص هرچه بیشترامکانات وسرمایه هابه بخش صنعت ورواج خرده مالکی درروستا وگسترش بازار کالاهای مصرفی به روستاهابود.باوجوداین،برنامه اصلاحات ارضی دربرخورد باساخت تک محصولی اقتصاد ایران نتایجی متفاوت با اهداف اولیه ان به بار اورد.
سازمان کهن تولیدی درروستا فروپاشید وبه جای ان نظام جدیدی مستقرنشد.تقسیم اراضی به دهقانان صاحب نسق،حجم مازاد نسبی نیروی کار(خوش نشینان) روستایی رااضافه کرد وگسترش بازارمصرف وسیستم تعاونی روستایی براساس مالکیت زمین،باعث رواج هرچه بیشتر روابط پولی درروستا ووابستگی زارعان به پول شد.بدین ترتیب پول معیاری شد برای سنجش دستمزدهای شهری ودرامد روستایی.
هرچندجمعیت روستاهاونیزتولیدات کشاورزی به طورکلی اندکی افزایش یافت، سهم بخش کشاورزی درکل ساخت اقتصادی به شدت روبه کاهش گذارد.افزایش واردات محصولات کشاورزی دراواخراین دوره نتیجه همین درحاشیه قرارگرفتن بخش کشاورزی بود.
بدین ترتیب،نتیجه اصلاحات ارضی درروستا فروپاشی روابط سنتی تولیدوعدم جایگزینی روش ها ومناسبات جدیدتولید به جای ان بود.لذامی توان گفت روندی که ازکودتای1332 درزمینه کاهش نقش کشاورزی ومازاد ان دراقتصاد کشورو جایگزینی مازاداقتصادی حاصل ازصادرات نفت آغازشده بوددراین دوره با اصلاحات ارضی تشدید شد وابعاد گسترده ای به خود گرفت
نتایج اصلاحات ارضی و عمرانی در ایران:
۱)درطی نزدیک به سه دهه،ترکیب جمعیت دربخش های اشتغال دچارتحول اساسی شد.اشتغال نیروی کاردربخش های صنعت وخدمات افزایش یافت ونسبت اشتغال دربخش کشاورزی روبه کاهش یافت.اشتغال دربخش کشاورزی دربرنامه سوم نسبت به برنامه دوم 1/6درصد ودربرنامه چهارم نسبت به برنامه سوم 9/8درصد کاهش یافت که معادل آن دربخش های صنعت وخدمات افزایش یافت.
2)دینامیسم اقتصادی،از حیث مازاداقتصادی قابل سرمایه گذاری،هرچه بیشتر به صدورنفت ومنابع ارزی حاصل ازآن وابسته شد.درآمدهای ارزی حاصل ازصادرات نفت ومنبع اصلی سرمایه گذاری درامورزیرساختی (ازجمله زیرساخت های صنعتی)وخدمات بدل شدوموسسات مالی دولتی واعتبارات دولتی به عمده ترین اهرم سرمایه گذاری وتشویق بخش خصوصی تبدیل شدند.بدین ترتیب،نقش مازاد اقتصادی روستایی درتوسعه اقتصادی به طورروزافزونی کاهش یافت،واستخراج وتمرکزمازاداقتصادی روستایی درشبکه شهری دچاردرهم ریختگی کامل شد،ومازاد اقتصادی جهانی(درآمد حاصل ازصادرات نفت)غلبه قطعی خود رااعمال کرد.
3)بخش کشاورزی بارشدکم خود هرچه بیشتربه یک بخش حاشیه ای درکل اقتصاد بدل شدواولویت توسعه به سایربخش های اقتصادی داده شد.باوجوداین،بخش کشاورزی بیش از هرزمان دیگر تحت تاثیرمناسبات سرمایه داری قرارگرفت،وروابط سنتی ابتدابا رواج مبادلات پولی وسپس با اشاعه کاردستمزدی ودرموارد مکانیزه کردن دچارفروپاشی شد که حاصل آن آزاد شدن نیروی کارازبخش پیش سرمایه داری کشاورزی بود.
4)دوره پس ازاصلاحات ارضی درایران آغاز مرحله دوم صنتی شدن ایران با الگوی جایگزینی واردات وتنوع یافتن نسبی ساخت صنعت ایران است (علی رقم ناموزونی شدید صنعتی).پروژه های صنعتی دراین دوره دردوراستا قرارداشت :یکی زیرساخت های صنعتی مانند آب،برق،تلفن وغیره ودیگری جایگزینی کالاهای صنعتی وارداتی .
تغییرالگوهای مصرف جامعه که باآغازروندنوسازی (مدرنیزه کردن)شروع شد دراین دوره شدت گرفت،وزمینه برای استقرارصنایع مونتاژ وجایگزینی واردات فراهم آمد.
منبع: شهرنشینی درایران،فرخ حسامیان،گیتی اعتماد،محمدرضا حائری
آرژانتین...........سرزمین نقره
اسپانیا...........سرزمین ماتادور
اتریش.............سرزمین دانوب
ایتالیا..............کشور چکمه ای
ایسلند............سرزمین یخ های جاودانی
برزیل...............کشور قهوه
بحرین..............مروارید خلیج
پرو..................سرزمین اینکاها
تبت................بام جهان
چاد.................کشور دریاچه
چین................کشور آسمانی
ژاپن.................آفتاب تابان
سوئد...............کشور باسوادها
سیلان.............گوشواره هندوستان
ساحل عاج.......کشور فیل ها
شوروی(سابق)........ پشت پرده آهنین
شیلی...............کشور دراز
فنلاند................کشور هزار دریاچه
فلسطین............ارض المقدس
فیلیپین..............کشور جزیره ها
کنیا...................کشور مائومائو
کوبا...................کاسه شکر
مالدیو................کشور خوشه ای
مصر...................سرزمین فراعنه
نپال...................آمال کوهنوردان
ونیز...................ملکه آدریاتیک
هلند.................کشور گل لاله
اهرام مصر :
عهد دودمان سوم مصر معمار نابغه ای به نام ایم حوتپ Imhotep برای فرعون مصر، زوسر «جوزر» (حدود ٢٦٤٩ - ٢٦٦٣ ق م) مجتمع عظیمی در سقاره، و گورستان گروهی نزدیک تختگاه مصر؛ ممفیس می سازد. افزون بر این، هرمی پله پله از سنگ بنا ساخت مرقد و تأسیسات جانبی دیگری در اطراف هرم بدان افزود. هرم عظیم زوسر که به منظور حفاظت از جسد فرعون مصر بنا گردید؛ کهن ترین اثر معماری باقی مانده از مصر باستان است. این معماری خود الگویی گشت تا آیندگان به تقلید و تبعیت از آن، دست به کار ساختمانی عظیمی بزنند که یکی از عجایب هفتگانه جهان شناخته شود.
معماری پادشاهی کهن، اهداف و انگیزه های آن دست مایه ای گردید تا مورخان و باستان شناسان بر این دوره پانصدساله و شرایط و اوضاع اجتماعی آن را بر مبنای بناهایی که به هر صورت از سنگ آهک و گرانیت در مقیاس بزرگ برای ساختن ساختمان ها در مقبره ها به کار می رفت، شناسایی کنند.
جالب اینکه در این دوره ، معابدی شبیه آنچه در دودمان یکم و دوم پادشاهی متداول بود، به ندرت ساخته می شد .
به طوریکه اشاره شد، در پایان دودمان سوم پادشاهی، ساختن اهرام آغاز و به تدریج گسترش پیدا کرد. اما کمال حشمت این معماری تنها مدیون دودمان چهارم پادشاهی است که در آن عهد احداث چنین آرامگاه های پادشاهی با عظمت و پرشکوه، رونقی فراوان یافت.
ساخت اهرام مهمترین و اصلی ترین سازندگی این دوره را تشکیل می دهد؛ این معماری بدیع خود موجد تحولی شگرف گردید و تمدن و فرهنگ فراعنه به یک شکوفایی بی نظیر دست یافت؛ به گونه ای که مشعل هدایتی برای صنعتگران مصری برای یک دوره سه هزار ساله بعدی شد. اهرام مصر نمایانگر اوج دستاوردهای فنی، معماری، طراحی و تزیینات است که تنها در سایه یک سازمانبندی منظم، استادکارانی بی نظیر و هنرمندانی با انگیزه های قوی، و مهم تر از همه امنیت کافی و ثروتی کلان امکان پذیر بود. دوره دودمان چهارم پادشاهی اندکی افزون بر یک سده دوام آورد (٢٤٩٨-٢٦١٣پ م) و شش پادشاه از این دودمان بر مصر فرمانروایی کردند.
هرم غول پیکر مصر از قدیمی ترین عجایب هفتگانه است البته این تنها بنایی است که در میان عجایب هفتگانه تا به امروز باقی مانده است.
زمانی که این هرم ساخته شد بلندترین ساختمان جهان در آن زمان محسوب می شدواین رتبه را تا ٤٠٠٠ سال حفظ کرد.
پادشاهان مصر باستان را فراعنه می نامیدند.یکی از این پادشاهان خفو بود. در حدود ٢٥٨٠سال قبل از میلاد مسیح این هرم بزرگ را برای محل دفن یاهمان آرامگاه فرعون ساخته اند.
خفو همان فرمانروایی است که یونانی ها اوراخئوپس می نامیدند.
وپس از مدتی پسر و نوه ی خفو نیز برای خود هرم هایی را ساختند البته در اطراف ودر مجاورت این سه هرم چند هرم کوچک نیز بنا شده اند که این هرم ها مطعلق به درباریان وملکه ها بوده است.
مصریان باستان اعتقاد داشته اند که انسان پس از مرگ دوباره زنده می شود وبه همین خاطر در اطراف جسد مومیایی شده ی مردگان خود موادغذایی ووسایل دفایی و... رابه همراه آن ها دفن می کردن واهرام مصر نیز برای حفاظت ازجسد خفو و فراعنه ی دیگر ساخته شده است.
اهرام مصر از سه هرم بزرگ تشکیل شده است که درکنار آنها هرم های کوچکی نیز وجود دارند.وقتی ما اهرام مصر را از نزدیک می بینیم هرم وسطی از همه بزرگتر به نظر می رسد ولی این اشتباه است زیرا که هرم وسط چون روی زمین مرتفع تری بنا شده است بزرگ تر به نظر می رسد.ولی در اصل هرم خفو که سمت چپ هرم وسط قراردارد از همه بزرگتر است .
هرم ها درگورستانی قدیمی در جیزه واقع شده اند. گروهی از باستان شناسان عقیده دارند که ٠٠٠/١٠٠ کارگر به مدت بیست وسه سال کارکردند ودر این هرم بیش از دوملیون نیم سنگ به کار رفته که وزن آن ها از٥/ ٢تن تا چهل تن وزن دارد را بنا کرده اند. یکی از طریقه هایی که احتمال دارد مصریان باستان سنگ های غول پیکر را حمل می کردند شیوه ی غلطاندن و بلند کردن است
یکی از دانشمندان اتریشی به نام آقای پروفسر دکتر اسکارریدل برای این معما راه حلی پیشنهاد کرده است او می گوید که مصریان برای حمل این سنگ ها دور هم جمع می شدند و با نیروی خود و به وسی له ی اهرم هایی این سنگ ها را می غلتاندند و در این باره نظر های بسیاری وجود دارد بعضی از باستان شناسان عقیده دارند که این سنگ ها را با استفاده از سطوح شیبدار ماسه ای به بالای هرم ها می بردند.
وعده ای از باستان شناسان عقیده دارند که مصریان از داروهای نیروزای قوی استفاده می کردند وبه وسیله ی آنها این سنگ ها را به بالا می بردند.
اهرام مصر از هر نظر چه از نظر معماری وموقعیت جغرافیایی در محل مناسبی قرار دارد.
-هرم به گونه ای ساخته شده است که به چهار جهت اصلی مشرف است.
-خط مداری که از روی جیزه می گذرد دقیقا خشکی ها وآب های روی کره ی زمین را دقیقا نصف می کندوهرم در چنین نقطه ای از نصف النهار ساخته شده است.
-فاصله ی میان مرکز زمین تا هرم کاملا برابر است.
-اندازه ی سطحی چهارجانبی حرم دقیقا برابراست با ارتفاع هرم.
-نوک هرم بزرگ دقیقا شمال واطرافش نیز طول استوا را تمثیل می نمایند.
تمامی این محاسبات بیان گر آن است که اهرام مصر با اندازگیری های دقیق ریاضی ونجومی همراه است که نشان می دهد درآن زمان مصریان از نظر معماری بسیار پیشرفته بوده اند .
سنگ هایی که دراین هرم به کار رفته است از خود کشور مصر گرفته نشده اند وطبق نظر بعضی از کارشناسان وباستان شناسان سنگ ها به مدت ده سال توسط کارگران حمل می شده است وبعد از ده سال تازه به محل بنای اهرام مصر آورده شدند هنوز هیچ کس نمی داند که این سنگ ها مطعلق به چه کشوری است و یا مهندس یا معمار اهرام مصر چه کسی بوده است واز چه شیوه ای استفاده شده است.
نکته ای که باید دراینجا به آن اشاره کرد این است که کارگران اهرام مصربر اثاث یاداشت های هردوت گویا درعرض بیست سال متمادی حدود صد هزار کارگر در ساخت اهرام مشغول بودند. جالب اینکه هرکارگر روزانه به اندازه ی یکصد گرم پیاز مصرف می کرده اند با این حساب مشخص می گردد که هر روز برای تامین غذای یکصدهزار کارگر معادل ده هزار کیلو پیاز نیاز بوده است. این رقم در ده روز به یکصد هزار کیلو می رسد.
(یکصدتن )ومسلما در ماه نیز به سیصد تن می رسد . بااین محاسبه مشخص است که درعرض شش ماه کار متوالی حدود هزاروهشتصدتن پیاز مصرف شده است.
باتوجه به آن که درآن زمان پیاز ها را با چه زحمات وسختی ای از اقصی نقاط جهان وارد مصر می کردند البته ما باید نیاز خود مردم مصر رانیز به این میزان بیفزاییم. اساس ارزیابی متر مکعب به اندازه ی فاصله ی میان خورشید و آلفا قنطوریس بوده واگر میزان گازهای حاصل از مصرف پیاز را که مردمان آن زمان دفع می کردند حساب کنیم به اندازه ی میزان پارگی به اندازه ی از بین رفتن لایه ی ازن اطراف کره ی زمین است.
● مجسمه ی ابولهول :
یکی از آثار بسیار زیبایی که در روبه روی هرم بزرگ قرار دارد مجسمه ی ابولهول است این مجسمه از لحاظ معماری بسیار زیبا می باشد و طبق مدارک به دست آمده این مجسمه وظیفه ی محافظت از اهرام مصر و قبر خفو را دارد.
▪ فرعون به خاک سپرده می شود :
مصریان قدیم می پنداشتند که وقتی کسی می میرد باید از بدن او نگهداری کرد تا روحش بتواند به زندگی پس از مرگ ادامه دهد. ازهمین رو اندام های داخلی بدن مردگان مانند قلب وکلیه و کبدو... را از بدن خارج می کردند وآن را با روشی مخصوص به نمک آغشته می کردند. سپس بدن را با پارچه های کتانی نوار پیچ می کردند بدین ترتیب بدن مرده مومیایی می شد. عاقبت شده به همراه لباس و غذا و وسایل دفایی مورد نیاز او به خاک سپرده می شود.یال هرم خفو ٢٣٠متراست ومساحت قاعده ی آن بزرگتر از مساحت نه زمین فوتبال است.
بعد از کشف جسد خفو در زیر هرم او یک کشتی پیدا شد که برای رد شدن خفو از رود نیل قرارداده شده بود.
بعد از خفو نیز فراعنه ای روی کار آمدند مانند: منقرع (نوه ی خفو).خفرع (پسرخفو)کفرع (پسرخفو).
اُشْتُرانْکوه، رشتهکوهی است در شرق استان لرستان، از بلندترین رشتهکوههای کوهستان زاگرس. این رشتهکوه از غرب به شهرستان دورود، از شمال به شهرستان ازنا و از شرق و جنوب به شهرستان الیگودرز محدود میشود. بلندترین قله این رشتهکوه به نام سنبران ۴۰۵۰ متر بلندا دارد. این رشتهکوه سرچشمه یکی از سرشاخههای رود دز به نام ماربره است که در دوره کوهزایی جدید ایجاد شدهاست و به گفته زمین شناسان این کوه از جمله کوههای جوان میباشد که در ۳۰ میلیون سال پیش ایجاد شدهاست.
قلههای بلند و پر برف، درههای ژرف و طولانی، رودهای
دائمی، پوشش گیاهی و جانوری بسیار متنوع، روستاهای کوهپایهای از جمله ویژگیهای
اشترانکوه میباشد که به سبب بلندی در شعاع ۱۰۰ کیومتری به خوبی پیدا است.
گفته میشود نام آن به سبب وجود قلههای ۸ گانه که هر کدام بلندتر از ۴۰۰۰ متر میباشد و مانند کاروانی از شتر به ردیف قرار گرفته، به شترکوه و یا اشترانکوه معروف گشتهاست.
قلههای مهم آن از شمال باختری به جنوب خاوری اینهاست: چال میشان، گلگل، گلگهر، سن بران، کوله لایو، میرزایی، فیالسون، لگه، سراب شاه تخت، سوزنی مهرجمال، پیاره دره تخت، پیاره کمندون، ازنادر و کولهجنو.
در ارتفاعات اشترانکوه درههایی یخچالی وجود دارد که در اصطلاح محلی به آنها چال میگویند. از جمله این چالها میتوان از چال میشان، چال کبود، چال بران، چال فیالسون، چال شاهتخت، چال پیارو و چال همایون نام برد.
رودهای کوچک بسیاری از این قلهها سرچشمه میگیرند که مهره زرین، ماربره، گهررود، دره دایی و دره دزدان از آن جملهاند. دریاچه گهر در یکی از دامنههای جنوب باختری اشترانکوه و در دره گَهَررود قرار دارد.
دامنههای اشترانکوه از دیرباز محل استقرار برخی طوایف بوده است؛ چنانکه در حدود سال ۵۰۰ق، خاندان فضلویه که از کردهای شام شمرده میشدند، پس از مهاجرت از آنجا و عبور از میافارقین و آذربایجان، دامنههای شمالی اشترانکوه را به عنوان محل استقرار خود برگزیدند. آنان بعدها به اتابکان لرستان شهرت یافتند.
مراتع دامنههای اشتران کوه مورد استفاده عشایر این ناحیه است. اشتران کوه و بهویژه دریاچه گهر دارای جاذبههای طبیعی بسیاری است.
این رشته کوه در حدود سال ۱۳۴۰ از لحاظ گونههای جانوری و گیاهی جزء مناطق حفاظت شده قرار گرفت و در سال ۱۳۴۸ جزء محیط زیست جهانی قرار گرفت. از گونههای جانوری آن میتوان به خرس قهوهای، روباه، کفتار، گراز، گرگ خاکستری، بز کوهی، قوچ و از پرندگان میتوان به عقاب، کبک، جغد، اردک و شاهین اشاره نمود که همگی تحت حفاظت محیط زیست میباشند.
در اشترانکوه پسته کوهی به فراوانی یافت میشود و پوشش گیاهی متنوع آن اعم از گون، ریواس و استپها در شیب ملایم بعضی نقاط و گلهای طبیعی و خودرو محل مناسبی برای جانوران ساکن در اشترانکوهاست که در آن زاد و ولد کرده و از آنان تغذیه میکنند.
اشترانکوه پذیرای کوهنوردان و گردشگران و زمینشناسانی از اقصی نقاط کشور و خارج از کشور بوده که برای تفریح و ورزش و پژوهش علمی مراجعه نمودهاند.
در برخی از نقاط اشترانکوه سنگوارههایی یافتهاند که در میان آنها سنگوارههایی از جانوران مانند صدف و ماهی وجود دارد.
روستاهای بسیاری در کوهپایه اشترانکوه وجود دارند که از آنها میتوان به دره تخت، سیوله، کمندان و طیان اشاره نمود که ساکنانی مهربان و میهمان نواز دارند. روستای دره تخت که اخیراً به دهکده گردشگری تبدیل شدهاست.
منطقه حفاظتشده اشترانکوه یکی از مناطق حفاظتشده ایران است که علاوه بر دریاچه گهر، تونل برفی کمندان، پریزکوه، چشمه وقت ساعت و دره اسپر را نیز شامل میشود. این منطقه ۹۸ هزار هکتار وسعت دارد و یکی از مهمترین منابع طبیعی ایران به شمار میآید