افسس، شهری باستانی و یونانی است که به عنوان شهر بزرگ روم در سواحل غربی آسیای صغیر، در استان ازمیر ترکیه واقع شده است. افسس طی قرون مختلف و با وجود چرخشهای حکومتی فراوان از سلسله پادشاهیهای یونان، ایران، روم شرقی و عثمانی، باز هم به عنوان یکی از پر جنب و جوشترین کلانشهرهای جهان باستان به حساب میآمد. در زمان سلطنت رومیها، افسس دومین شهر بزرگ امپراتوری روم بود و جمعیتی حدود 300 هزار نفر در قرن اول پس از میلاد داشت.
شهرت اصلی این شهر به دلیل داشتن معبد آرتمیس بود (که در سال 550 بعد از میلاد مسیح ساخته شد) و در واقع یکی از عجایب هفتگانه دنیای باستان به شمار میرود. متاسفانه این معبد در سال 401 پس از میلاد از سوی جان کریسزتوم تخریب شد و امروزه تنها چند ستون از معبد آن باقی مانده است، اما هنوز هم دیدنیهای بسیاری وجود دارد که یادآور شکوه و جلال سابق این شهر است.
گفتنی است پس از آن حادثه، امپراتور کنستانتین اول اکثر شهر را نوسازی و مکانهای عمومی جدیدی را نیز بنا کرد. پس از آن، قسمتی از شهر دوباره با زلزله سال 614 پس از میلاد تخریب شد. این مکان یکی از شلوغترین بنادر برای عبور کالا از آسیا به یونان، ایتالیا و فراتر از آن بوده است، ولی اهمیت آن به عنوان مرکز تجاری و بازرگانی کاهش یافته و امروزه مانند بندری آرام در کنار رودخانه کایستر قرار گرفته است. خرابههای افسس یکی از مکانهای مورد علاقه جهانی و از مراکز معروف جذب گردشگر است.
گردشگران مذهبی در افسس
نکته قابل توجه برای مسلمانان آن است که این شهر را شهر اصحاب کهف نیز میدانند، چون آنها در غاری نزدیکی شهر افسس برای قرنها به خواب رفتند.
خانه مریم یا همان کلیسای مری تقریبا در 7 کیلومتری آن قرار دارد و مورد علاقه بسیاری از گردشگران است. مقبره پولس نیز که از قدیسان مسیحی بوده، در اینشهر قرار دارد، از این رو، مسیحیان بسیاری به دیدن آن میشتابند. درست خارج شهر نیز کلیسای سنت جان قرار دارد که در قرن 4 قمری ساخته شده است.
مکانهای مهم افسس
افسس دارای بزرگترین کلکسیون معماری رومی در شرق مدیترانه است، اما تنها 15درصد از خرابهها کاوش شده است. ولی همین مکانهای کاوش شده اندک، یادآور شکوه و جلال اصلی شهر و نامهای مرتبط با آن، خاطره زندگی سابق را بخوبی تداعی میکند.
سالن تئاتر بسیار معروفی با ظرفیتی حدود 25هزارنفر و طراحی به صورت 3 ردیف روی شیبی تند ساخته شده است و در محدوده پایین خیابان هاربر قرار دارد.
کتابخانه سلسیوس که نمای خارجی آن با دقت بسیار از تکههای اصلی بازسازی شده در سال 125 پس از میلاد ساخته شد و شامل 12هزار کتیبه است. سلسیوس مخارج ساخت این کتابخانه را از ثروت و داراییهای خود پرداخت کرد و جسد او نیز در تابوت سنگآهکی در پای کتابخانه دفن شده است. بسیاری از مورخان علت قرار گرفتن ساختمان در جهت شرقی را استفاده از نور صبحگاهی و نور طبیعی برای اتاقهای مطالعه میدانند.
ادئون هم یک سالن تئاتر مسقف و دارای 22 پله است که توسط ودیوس آنتونیوس و همسرش در حدود سال 150 بعد از میلاد ساخته شده است. اینجا مکانی کوچک برای اجرای تئاتر و کنسرت بوده و ظرفیتی حدود 1500 صندلی دارد. قسمت فوقانی سالن تئاتر با ستونهای سنگ گرانیت قرمز تزئین شده و درهای ورودی نیز از 2 طرف سالن وجود دارد.
معبد آرتمیس (یکی از 7 عجایب دنیا) در دهه 1870 میلادی در طول حفاریهای باستانشناسی توسط موزه بریتانیا کاوش شد و بعضی قطعات زینتی و سایر یافتههای کوچک به لندن و برخی دیگر به موزه باستانشناسی استانبول انتقال یافت.
معبد هادریان متعلق به دهه دوم میلادی است، ولی تعمیرات آن در قرن 4 صورت گرفت و از قطعات بازمانده بازسازی شد و نقش برجسته تعدادی از چهرههای مهم از جمله امپراتور تئودوسیوس اول، همسر و پسر ارشدش در گچبری بالای معبد قرار دارند که امروزه در موزه باستانشناسی افسس به نمایش گذاشته شده است، تصویر این معبد در پشت اسکناس 20 لیرهای ترکیه وجود دارد.
معبد دومیتیان، یکی از بزرگترین معابد این شهر دارای ستونهایی با ابعاد 13× 8 متر بوده است. این معبد و مجسمههای آن تنها بقایای نسل دومیتیانهاست.
در افسس 2 بازار برای تجارت و دیگری برای کسب و کار ساخته شده بودندکه بقایای آنها هنوز وجود دارد.
دریاچه ای نزدیک شهر Osoyoos در بریتیش کلمبیا، در مرز واشنگتن قرار دارد. با دیدن این تصاویر فکر نکنید که اینجا مربوط به فیلم های تخیلی یا دست ساز انسان است بلکه در اثر رسوبات معدنی مختلف به این شکل درآمده است.
تصاویر زیباترین و خطرناکترین صاعقه ها
مجله نشنال جغرافی در گزارشی تصویری به معرفی زیباترین و همزمان یکی از خطرناک ترین پدیده های طبیعی یعنی رعد و برق و صاعقه پرداخته است در این گزارش چند تصویر از صاعقه های سراسر دنیا منتشر شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، صاعقه و رعد و برق یکی از دیده شده ترین پدیده های طبیعی است که متاسفانه کمتر شناخته شده است.
حدود 100 رعد و برق در هر ثانیه بر روی زمین فرود می آیند که هر یک می توانند یک میلیارد ولت برق تولید کنند. این طبیعت شگفت انگیز، بسیار دیدنی اما همزمان بسیار خطرناک و حتی مرگبار است به طوریکه در هر سال حدود 2 هزار نفر در اثر برخورد با صاعقه جان خود را از دست می دهند.
در این راستا مجله نشنال جغرافی در گزارشی دیدنی، شگفت انگیزترین صاعقه ها و رعد و برقهای دنیا را به تصویر کشیده است.
زیباترین صاعقه ها
این بنا تماما با دیوارهای احاطه شده که از سنگ قرمز ساخته شده اند. در ورودی سه صف وجود دارد: برای آقایان، خانم ها و جایگاه ویژه. تاج محل واقعی همیشه بهتر از عکس ها و فیلم ها است. ساختمان عظیمی که از سنگ مرمر سفید ساخته شده و با چهار مناره احاطه شده است. روی یکی از ستونها آیات قرآن به زیبایی با سنگ مرمر سیاه نوشته شده است. مناره ها کمی به سمت بیرون خم شده اند. این کار برای این انجام شده که در صورت وقوع زلزله روی بنا نیفتند.
وصف کردن زیبایی تاج محل کار سختی است، هرچه آن را بنامیم مقبره، ارامگاه یا هرچیز دیگری باید بدانیم آنها به یادبود یک فرد متوفی ساخته شده اند. تاج محل یکی از این مکان هاست. اینجا به یاد همسر شاه جهان امپراطور مغول که موقع به دنیا آوردن چهاردهمین فرزندش از دنیا رفت ساخته شد. شاه جهان طی این واقعه بسیار اندوهناک بود و تصمیم گرفت آرامگاهی بسازد که بهترین در جهان باشد که خورشید و ماه برایش بگیرند.
20 هزار کارگر هندی 22 سال برای ساخت آرامگاه کار کردند. این تعداد شامل مجسمه سازان بخارا، خوش نویسان سوریه و ایران، موزائیک کاران جنوب هند و استادان دیگر ترکیه، ایران و افغانستان نمیشود...
نکاتی درمورد ایران با ستان
جشن مهرگان: از هزاره ی سوم پیش از میلاد ،درآسیای باختری جشن آفرینش دراوایل پاییز برگزار می شد. جشن پاییزی ،پس از درو به هنگام کشت نو برپا می شد. بنا براساطیر بابلی ،ایزد مردوک دیو پیرو تیامت را کشت ؛ آنگاه از تن دیو جهان را ساخت وآفرینش به انجام رسید ..به همین دلیل ،این جشن پاییزی جشن آفرینش به شمار می رفت.
درسرزمین ایران ، مردمان از وحشت ظلم ضحاک ماردوش روز وشب نداشتند .هرروز دو جوان را می کشتند تا از مغز آنان برای مارهای دوش ضحاک خورش سازند. این شاه بیگانه ی بی فره،برای سرزمین ایران خشکسالی وبی برکتی آورد. او پادشاهی اهریمنی بود. آن گاه کاوه ی آهنگر که از ظلم ضحاک اهریمنی به ستوه آمده بود، درفش کاویانی را برافراشت .کاوه به همراهی مردم ایران زمین ، فریدون اهورایی را پیش راندند . فریدون با یاری مردمان ،ضحاک را در کوه دماوند به بند کشید. آن هنگام ، روز مهر از ماه مهر بود. زندگی دوباره آغاز شد، زمین زنده شد ، گیاهان رشد کردند ودوباره برکت به سرزمین ایران روی آورد.
بنابراین مراسم مهرگان از آفرینش سخن می گوید وبه نوعی با برکت بخشی پیوند دارد.
جشن مهرگان درشانزدهم مهر –روز مهر ازماه مهر – به مدت ده تا پانزده روز برگزار می شد .ایرانیان باستان براین باور بودند که خورشید در روز مهرگان درجهان آشکار شد. به همین دلیل شاه در روز جشن مهرگان تاجی به شکل آفتاب برسر می نهاد . هنگام برآمدن آفتاب یکی از سپاهیان درحیاط قصر شاهی می ایستاد وفریاد می زد (ای ایزدان به جهان فرود آیید واهریمنان را بزنید واز دنیا برانید.)
پس از یورش اعراب به ایران ،باز هم کم وبیش مراسم جشن مهرگان برگزار می شد ،لیکن با یورش اقوام ترک ومغول ،ازاهمیت این جشن ملی کاسته شد.
آتشکده های ساسانی:
از آتشکده های شناخته شده ی در دوره ساسانیان ، سه آتشکده ی بزرگ آذرفرنبغ ،آذر گشنسب وآذربرزین مهر را می توان نام برد . برترین آتشکده ی دوره ساسانی آذرفرنبغ بود. فرنبغ به معنای دارنده فرًه ی ایزدی است. این آتشکده که از آن موبدان وبزرگان بود، ابتدا درخوارزم وسپس درفارس جای گرفت . آذرگشنسپ دومین آتشکده ی مهم دردوره ساسانی واز آنِ ارتشتاران (سپاهیان) بود. این آتشکده درآذربایجان (درشیز) جای گرفت .گشنسپ به معنای دارنده اسب نر است. آذربرزین مهر سومین آتشکده ی مهم دوره ساسانیان واز آنِ کشاورزان بود.
برزین مهر به معنای مهر بلند پایه است . به این ترتیب ، اهمیت ایزد مهر به عنوان ایزد طبقه ی تولیدکنندگان وکشاورزان روشن می شود .این آتشکده دردوره ی ساسانیان درخراسان جای داشت.
ادیان گوناگون دردوره ساسانیان:
به طور کلی سیاست دینی پادشاهان ساسانی یکسان نبود. برخی از آنان از سویی متاثر از تحریکات وتنگ اندیشی موبدان زردشتی واز سویی دیگر تحت تاثیر مسائل گوناگون سیاست خارجی ،با ادیان دیگر به خشونت برخورد می کردند. اما برخی از آنان بنا برمصلحت زمان وطبع سازگارشان با پیروان ادیان دیگر به مسالمت ومدارا رفتار می کردند.
دردوره ساسانیان ،براثر فشار روز افزون به توده های مردم ،زندگی بسیار سخت شده بود .درچنین وضعیتی ،جنبه های عرفانی به دین زردشت راه یافت . از سویی زمینه برای رشد دین مانی که رنگ عرفانی داشت ،فراهم شد.
مغان دین زردشتی برای مقاومت وپایداری دربرابر ادیان یکتا پرست ،اهورا مزدا را چون خدای یکتا شناساندند. بدین سان ،دو ایزد آناهیتا ومهر را دردرجه دوم اهمیت قرار دادند. آن گاه برای نگهداری دین زردشتی ،به گردآوری اوستا مشغول شدند.
کشورهای فرمانبر حکومت سا سا نی ، بیش تر پیرو آیین زردشت بودند. اما برخی نیز از ادیان عیسوی ،یهودی ومانوی پیروی می کردند.
عیسویان دردوره ساسانی :
تا زمانی که امپراتوری روم دین رسمی نداشت ،عیسویان ایران درآرامش می زیستند. اما چون قسطنطین یکم (337-228م) امپراتور روم شرقی یا بیزانس ،به دین مسیحی گروید،وضع دگرگون شد. عیسویان ایران شیفته وفریفته ی دولت بیزانس شدند.از آن پس ،دولت ایران به پیروان مذهب مسیح به دیده ی گروهی طرفدار بیگانه می نگریست وهمواره مراقب رفتار آنان بود.. از روزگار شاپور دوم ،کشتار وتبعید عیسویان به علل سیاسی آغاز شد . هر گاه نیز حکومت ساسانی با امپراتوری روم مناسبات خوبی داشت ،روش ملایمی را با عیسویان پی گرفت.
ارژنگ کتاب معروف مانی:
مانی نگارگر ماهری بود. او درمقام نگارگری زبردست ،آموزه های عرفانی را برپرده های شگفت انگیز نقش می زد.از قلم موی سحر آمیز ش برای توصیف جهان روشنی وقلمرو تاریکی سود می برد. او کتابی به نام آردهنگ داشت که درفارسی ارتنگ وارژنگ خوانده می شود. ارژنگ مانی ،شرح نگارین اسطوره نور وتاریکی است. مانی برای آفریدن ارژنگ،یک سال در غاری مسکن گزید.سرانجام در پایان سال از شکاف کوه بیرون آمد . دردستش طومارهای تصویری بود که همه را شگفت زده کرد.
نگارگری مانی برای چه بود؟ نگارگری ابزاری بود که مانی با آن به توجیه وتشریح اسطوره افرینش می پرداخت . زیرا اسطوره آفرینش ، پیچیده ونمادین بود . هدف مانی از نگارگری کتابهایش این بود که درک پیامها را برای دیگران ساده تر کند .بدین سان مانی برای گسترش آموزه های خود ، راه قابل فهم وآسان کاربرد تصویر را برگزید تا نشانه برتری دینش بردیگر دین ها باشد . درکتابهای مانی ،پیوند بسیار نزدیکی بین نوشته وتصویر وجود دارد . کتابهای مانوی نه تنها با دقت نوشته وبه زیبایی مصور می شدند ،بلکه در دیگر موارد نیز به شکلی ممتاز فراهم می آمدند .
مکتب هنری ای که مانی وابسته به آن بود همان شیوه ی پارتی ، یعنی نقاشی دیواری دوره اشکانی است . آثار باقی مانده مانوی ،مربوط به دوران تبارنشین قبیله ترک اویغور است .
زیرا آیین مانی ،دین رسمی تبار اویغوری ها بود. بنابراین ،کتابهای مانوی و نقاشی های آن ،هنر ویژه دربار اویغوری ها بود که درآن دربار از اهمیت ویژه برخوردار بوده است .هوای خشک آسیای مرکزی سبب سالم ماندن این آثار شد. هیچ اثر دست نوشته ای از مانی باقی نمانده است . کتابهای باقی مانده ی مانوی را می توان از آن سده ی ششم یا هفتم میلادی یا پس از آن دانست.
دریکی از تصا ویر برجای مانده از هنرمندان مانوی ،تصویری از بر گزیدگان است که درغاری آن را یافته اند. دراین تصویر،گرداگرد سرکاهن بزرگ ،هاله ای از قرص خورشید ودور آن هلال ماه قرار دارد. بدون شک این تصویر مانی است . زیرا مانی درنزد ایغوری ها به عنوان خورشید- ماه – خدا پرستش می شد. چهره ی مانی دراین تصویر ،شبیه مردمان آسیای خاوری نشان داده شده است . بقیه ی شکل های این نقاشی ، بسیار کوچک اند که نشان دهنده ی مقام پایین تر دیگران نسبت به تصویر مانی است . تصویر دیگری از برگزیدگان درغاری دیگر بدست آمده که درآن چهره ی مانی شبیه مردمان آسیای باختری است . بدین سان ،درهر منطقه ی جغرافیا یی ،پیروان آیین مانوی ،مانی را به شکل خود تصویر می کردند .
ناشنیدههایی از زبان فارسی
آیا میدانستید برخیها واژههای زیر را که همگی فرانسوی هستند فارسی میدانند؟
آسانسور، آلیاژ، آمپول، املت، باسن، بتون، بلیت، بیسکویت، پاکت، پالتو، پریز، پلاک، پماد، پوتین، پودر، پوره، پونز، پیک نیک، تابلو، تراس، تراخم، نمبر، تیراژ، تور، تیپ، خاویار، دکتر، دلیجان، دوجین، دوش، دبپلم، دیکته، رژ، رژیم، رفوزه، رگل، رله، روبان، زیگزاگ، ژن، ساردین، سالاد، سانسور، سرامیک، سرنگ، سرویس، سری، سزارین، سوس، سلول، سمینار، سودا، سوسیس، سیلو، سن، سنا، سندیکا، سیفون، سیمان، شانس، شوسه، شوفاژ، شیک، شیمی، صابون، فامیل، فر، فلاسک، فلش، فیله، فیبر، فیش، فیلسوف، فیوز، کائوچو، کابل، کادر، کادو، کارت، کارتن، کافه، کامیون، کاموا، کپسول، کت، کتلت، کراوات، کرست، کلاس، کلوب، کلیشه، کمپ، کمپرس، کمپوت، کمد، کمیته، کنتور، کنسرو، کنسول، کنکور، کنگره، کودتا، کوپن، کوپه، کوسن، گاراژ، گارد، گاز، گارسون، گریس، گیشه، گیومه، لاستیک، لامپ، لیسانس، لیست، لیموناد، مات، مارش، ماساژ، ماسک، مبل، مغازه، موکت، مامان، ماتیک، ماشین، مانتو، مایو، مبل، متر، مدال، مرسی، موزائیک، موزه، مین، مینیاتور، نفت، نمره، واریس، وازلین، وافور، واگن، ویترین، ویرگول، هاشور، هال، هالتر، هورا و بسیاری از واژههای دیگر.
▪ آیا میدانستید که بسیاری از واژههای عربی در
زبان فارسی در واقع عربی نیستند و اعراب آنها را به معنایی که خود میدانند در
نمییابند؟ این واژهها را ساختگی (جعلی) مینامند و بیشترشان ساختهٔ ترکان عثمانی
است. از آن زمرهاند:
ابتدایی (عرب میگوید:
بدائی)، انقلاب (عرب میگوید: ثوره)، تجاوز (اعتداء)، تولید (انتاج)، تمدن
(مدنیه)، جامعه (مجتمع)، جمعیت (سکان)، خجالت (حیا)، دخالت (مداخله)، مثبت (وضعی)،
مسری (ساری)، مصرف (استهلاک)، مذاکره (مفاوضه)، ملت (شَعَب)، ملی (قومی)، ملیت
(الجنسیه) و بسیاری از واژههای دیگر.
بسیاری از واژههای عربی در زبان فارسی را نیز
اعراب در زبان خود به معنی دیگری میفهمند، از آن زمرهاند:
رقیب (عرب میفهمد:
نگهبان)، شمایل (عرب میفهمد: طبعها)، غرور (فریفتن)، لحیم (پرگوشت)، نفر (مردم)،
وجه (چهره) و بسیاری از واژههای دیگر.
آیا میدانستید که ما بسیاری از واژههای فارسیمان را به عربی و یا به فرنگی واگویی (تلفظ) میکنیم؟ این واژههای فارسی را یا اعراب از ما گرفته و عربی (معرب) کردهاند و دوباره به ما پس دادهاند و یا از زبانهای فرنگی، که این واژها را به طریقی از خود ما گرفتهاند، دوباره به ما دادهاند و از آن زمرهاند:
ـ از عربی:
فارسی (که پارسی بوده
است)، خندق (که کندک بوده است)، دهقان (دهگان)، سُماق (سماک)، صندل (چندل)، فیل
(پیل)، شطرنج (شتررنگ)، غربال (گربال)، یاقوت (یاکند)، طاس (تاس)، طراز (تراز)،
نارنجی (نارنگی)، سفید (سپید)، قلعه (کلات)، خنجر (خون گر)، صلیب (چلیپا) و بسیاری
از واژههای دیگر.
ـ از روسی:
استکان: این واژه در اصل همان
«دوستگانی» فارسی است که در فارسی قدیم به معنای جام شراب بزرگ و یا نوشیدن شراب
از یک جام به افتخار دوست بوده است که از سدهٔ ١۶ میلادی از راه زبان ترکی وارد
زبان روسی شده و به شکل استکان درآمده است و اکنون در واژهنامههای فارسی آن را
وامواژهای روسی میدانند.
سارافون: این واژه در اصل «سراپا» ی فارسی بوده است که از راه زبان ترکی وارد
زبان روسی شده و واگویی آن عوض شده است. اکنون سارافون به نوعی جامهٔ ملی زنانهٔ
روسی گفته میشود که بلند و بدون آستین است.
پیژامه: همان « پایجامه» فارسی است که اکنون در زبانهای انگلیسی، آلمانی،
فرانسوی و روسی pyjama
نوشته شده و به کار میرود و آنها مدعی وام دادن آن به ما هستند.
واژههای فراوانی در زبانهای عربی، ترکی، روسی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی نیز فارسی است و بسیاری از فارسی زبانان آن را نمیدانند. از آن جملهاند:
ـ کیوسک که از کوشک فارسی به معنی ساختمان بلند گرفته شده است و در تقریباً همهٔ زبانهای اروپایی هست.
ـ شغال که در روسی shakal، در فرانسوی chakal، در انگلیسی jackal و در آلمانیSchakal نوشته میشود.
ـ کاروان که در روسی karavan، در فرانسوی caravane، در انگلیسی caravan و در آلمانی Karawane نوشته میشود.
ـ کاروانسرا که در روسی karvansarai، در فرانسوی caravanserail، در انگلیسی caravanserai و در آلمانیkarawanserei نوشته میشود.
ـ پردیس به معنی بهشت که در فرانسوی paradis، در انگلیسی paradise و در آلمانی Paradies نوشته میشود.
ـ مشک که در فرانسوی musc، در انگلیسی musk و در آلمانی Moschus نوشته میشود.
ـ شربت که در فرانسوی sorbet، در انگلیسی sherbet و در آلمانی Sorbet نوشته میشود.
ـ بخشش که در انگلیسی baksheesh و در آلمانی Bakschisch نوشته میشود و در این زبانها معنی رشوه هم میدهد.
ـ لشکر که در فرانسوی و انگلیسی lascar نوشته میشود و در این زبانها به معنی ملوان هندی نیز هست.
ـ خاکی به معنی رنگ خاکی که در زبانهای انگلیسی و آلمانی khaki نوشته میشود.
ـ کیمیا به معنی علم شیمی که در فرانسوی، در انگلیسی و در آلمانی نوشته میشود.
ـ ستاره که در فرانسوی astre در انگلیسی star و در آلمانی Stern نوشته میشود. Esther نیز که نام زن در این کشورهاست به همان معنی ستاره است.
برخی دیگر از نامهای زنان در این کشورها نیز فارسی است، مانند:
ـ Roxane که از واژهٔ فارسی رخشان به معنی درخشنده است و در فارسی نیز به همین معنی برای نام زنان روشنک وجود دارد.
ـ Jasmine که از واژهٔ فارسی یاسمن و نام گلی است.
ـ Lila که از واژهٔ فارسی لِیلاک به معنی یاس بنفش رنگ است.
ـ Ava که از واژهٔ فارسی آوا به معنی صدا یا آب است. مانند آوا گاردنر.
ـ واژههای فارسی موجود در زبانهای عربی، ترکی و روسی را به دلیل فراوانی جداگانه خواهیم آورد.
▪ آیا میدانستید که این عادت امروز ایرانیان که در جملات نهیکنندهٔ خود «ن» نفی را به جای «م» نهی به کار میبرند از دیدگاه دستور زبان فارسی نادرست است؟
امروز ایرانیان هنگامی که میخواهند کسی را از کاری نهی کنند، به جای آن که مثلا بگویند: مکن! یا مگو! (یعنی به جای کاربرد م نهی) به نادرستی میگویند: نکن! یا نگو! (یعنی ن نفی را به جای م نهی به کار میبرند).
در فارسی، درست آن است که برای نهی کردن از چیزی، از م نهی استفاده شود، یعنی مثلاً باید گفت: مترس!، میازار!، مده!، مبادا! (نه نترس!، نیازار!، نده!، نبادا!) و تنها برای نفی کردن (یعنی منفی کردن فعلی) ن نفی به کار رود، مانند: من گفتهٔ او را باور نمیکنم، چند روزی است که رامین را ندیدهام. او در این باره چیزی نگفت.
▪ آیا میدانستید که اصل و نسب برخی از واژهها و عبارات مصطلح در زبان فارسی در واژهها عبارتی از یک زبان بیگانه قرار دارد و شکل دگرگون شدهٔ آن وارد زبان عامهٔ ما شده است؟ به نمونههای زیر توجه کنید:
ـ هشلهف: مردم برای بیان این نظر که واگفت (تلفظ) برخی از واژهها یا عبارات از یک زبان بیگانه تا چه اندازه میتواند نازیبا و نچسب باشد، جملهٔ انگلیسی I shall have (به معنی من خواهم داشت) را به مسخره هشلهف خواندهاند تا بگویند ببینید واگویی این عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون دیگر این واژهٔ مسخره آمیز را برای هر واژهٔ عبارت نچسب و نامفهوم دیگر نیز (چه فارسی و چه بیگانه) به کار میبرند.
ـ چُسان فُسان: از واژهٔ روسی Cossani Fossani به معنی آرایش شده و شیک پوشیده گرفته شده است.
ـ زِ پرتی: واژهٔ روسی Zeperti به معنی زتدانی است و استفاده از آن یادگار زمان قزاقهای روسی در ایران است در آن دوران هرگاه سربازی به زندان میافتاد دیگران میگفتند یارو زپرتی شد و این واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که کار و بار کسی خراب شده و اوضاعش دیگر به هم ریخته است.
ـ شِر و وِر: از واژهٔ فرانسوی Charivari به معنی همهمه، هیاهو و سرو صدا گرفته شده است.
ـ فاستونی: پارچه ای است که نخستین بار در شهر باستون Boston در امریکا بافته شده است و بوستونی میگفتهاند.
ـ اسکناس: از واژهٔ روسی Assignatsia که خود از واژهٔ فرانسوی Assignat به معنی برگهٔ دارای ضمانت گرفته شده است.
ـ فکسنی: از واژهٔ روسی Fkussni به معنی بامزه گرفته شده است و به کنایه و واژگونه به معنی بیخود و مزخرف به کار برده شده است.
ـ لگوری (دگوری هم میگویند): یادگار سربازخانههای ایران در دوران تصدی سوئدیها است که به زبان آلمانی به فاحشهٔ کمبها یا فاحشهٔ نظامی میگفتند: Lagerhure.
ـ نخاله: یادگار سربازخانههای قزاقهای روسی در ایران است که به زبان روسی به آدم بی ادب و گستاخ میگفتند Nakhal و مردم از آن برای اشاره به چیز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کردهاند
در استان
فارس دریاچه های متعددی وجود دارد،
به طوریکه بیشترین تعداد دریاچههای
دائمی کشور در استان فارس واقع شدهاند. دریاچه های استان فارس را می
توان به دریاچههای آب شور و دریاچههای آب
شیرین تقسیمبندی نمود.
از میان دریاچههای آب شور استان میتوان به دریاچه مهارلو،
بختگان طشک و هیرم اشاره کرد.
از میان دریاچههای آب شیرین استان نیز میتوان
به دریاچه پریشان، تالاب ارژن ،
دریاچه برم شور،دریاچه کافتر، دریاچه هفت برم و دریاچه سد درودرزن اشاره
نمود.
وسعت دریاچههای شور استان تقریبأ ۱۴۵۰۰۰هکتار
و وسعت دریاچههای آب شیرین تقریبأ ۳۰۰۰۰
هکتار میباشد.
دریاچه برم شور
دریاچه برم شور در ۲۵
کیلومتری منطقه بابامنیر قرار دارد و
حداکثر طول آن پنج کیلومتر است .
دریاچه پریشان
(فامور)
این دریاچه در پانزده کیلومتری مرکز
شهرستان گلدشت و سه کیلومتری
روستای ایازآباد قرار دارد.
آب دریاچه پریشان(فامور) شیرین است ولی
برای آشامیدن چندان مناسب نیست .
دریاچه مهارلو
این دریاچه در ۲۷
کیلومتری جنوب شرقی شیراز واقع شده است . این دریاچه از نظر کیفی شور و غیرقابل استفاده
است .
از آب این دریاچه، برای تهیه استخراج نمک طعام استفاده میشود
و مکانی مناسب برای زیست پرندگان و حیوانات وحشی
محسوب میشود. وسعت دریاچه ۶۰۰ کیلومتر مربع است .
دریاچه و
تالاب ارژن
وسعت تقریبی این دریاچه در حدود ۲۰۰۰
هکتار و از جمله دریاچههای آب شیرین کشور است . این دریاچه بخشی از منطقه حفاظت شده ارژن و
پریشان است که در فاصله ۶۰ کیلومتری شیراز
و در مجاورت جاده اصلی شیراز- بوشهر قرار دارد.
دریاچه برم
فیروز سپیدان
دریاچه برم فیروزسپیدان در ارتفاعات حاشیه شمالی شهراردکان در کنار جاده اردکان - مارگون - کمهر واقع شده است . آب این دریاچه از برف های ارتفاعات تأمین می شود.