تجربه های لبنان

مطالب تاریخی -سیاسی-اجتماعی وجغرافیایی

تجربه های لبنان

مطالب تاریخی -سیاسی-اجتماعی وجغرافیایی

روش های ایجادانگیزه درتاریخ

روشهای ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای مطالعه درس تاریخ به منظور تقویت حس ملی و مذهبی

چکیده:

                   در این مقاله سعی شده است یک روال اجرایی برای ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای مطالعه درس

                   تاریخ ارائه گردد. نگارنده مقاله می خواهد چگونگی استفاده از اسناد و مدارک تاریخی برای افزایش

                   قدرت درک ، استدلال و قضاوت دانش آموزان در مورد رویداد های تاریخی ، در حیطه تعریف شده

                   در این مقاله را توصیف نماید. برای دست یابی به این هدف وی مثال ها و شواهد خود را از دو منبع

                   ارائه کرده و در مورد نحوه استفاده از آنها اظهار نظر می کند.

کلید واژه ها: انگیزه ، استدلال، تاریخ ، اسناد تاریخی ، حس ملی مذهبی

1.مقدمه

ایجاد انگیزه مطالعه در دانش آموزان به طور عام و مطالعه درس تاریخ به طور خاص نیازمند دستیابی به دو دسته عوامل است ، به نحوی که عوامل دسته دوم فقط در راستای عوامل دسته اول بتوانند قابلیت اجرا داشته باشند. دسته اول عوامل مطالعه شامل عوامل انگیزاننده عمومی مطالعه می باشد که باید در بدو امر توسط دبیر درس به مورد اجرا گداشته شوند. عواملی مانند گستردگی حیطه واژگانی دانش آموز برای درک مفاهیم انتزاعی، روال های مطالعه(شامل مطالعه کلی، سوال یابی، مطالعه اصلی، بازنگری و تفکر )، میزان بهره مندی دانش آموز از مطالب و کاربرد آن در زندگی روز مره، شرایط مطالعه و بعضی عوامل جزئی دیگر در محدوده دسته اول واقع می شوند. دسته دوم عوامل مطالعه، عوامل انگیزاننده خاص هر درس می باشد که فقط در راستای عوامل دسته اول و در جهت تایید آنها قابل ظهور و تاثیر گذار می باشند. بنا بر این تا عوامل دسته اول انگیزاننده مطالعه در ذهن دانش آموز درونی نشده است به کار گیری عوامل دسته دوم و لحاظ قدرت انگیزانندگی آنها در شرایط کلاسی کار چندان معقولی نمی باشد. بسیار مشاهده می شود که همکاران از عدم اقبال دانش آموز به یک درس خاص شکایت می کنند، علت این دلگیری در واقع عدم آشنایی دانش آموزان با عوامل انگیزاننده مطالعه دسته اول می باشد. آموزش عوامل دسته اول و به عبارت بهتر روال های کلی مطالعه بر عهده مشاور واحد آموزشی و دبیر مربوط به طور یکسان می باشد.

عوامل دسته دوم انگیزاننده مطالعه در دانش آموزان در مورد هر درس متفاوت و به اصطلاح مصداقی است.روال های آموزش این عوامل و تاثیرآنها دقیقا به میزان آموزشی بستگی دارد که معلم مربوطه در مهارت های مطالعه خاص آن درس دیده است. نگارنده در اینجا قصد ندارد با توجه به موضوع مقاله روال های آموزش و عوامل انگیزاننده در درس تاریخ را مورد بررسی قرار دهد، چون نه صلاحیت و نه بضاعت علمی این کار را در مورد این رشته تخصصی دارد، با این حال با عنایت به مطالعات جنبی در موضوعات تاریخی که قبلا به صورت جدی و اکنون به دلیل مشغله زیاد به صورت اتفاقی انجام می دهد، در خود این این جسارت را دید که در مقابل اساتید فن نکته ای را اظهار نماید که شاید در ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای مطالعه درس تاریخ مفید و موثر باشد. آشکار است که توانایی علمی نگارنده در درس تاریخ هرگز به مرتبه معلمان و اساتید تاریخ نمی رسد، از همین رو تنها درچارچوب این مقاله و مطالب ذکر شده بضاعت پاسخ گویی به ابهامات و سوالات احتمالی همکاران دانشمند خود را دارد.

          نگارنده اعتقاد دارد اگر در کنار مطالب درس تاریخ که در کتاب های درسی تاریخ عرضه می شود،در مواردی که امکان دارد از تصاویر و اسناد مربوط به موضوع درس، به عنوان بخشی از متن درس (و نه به عنوان تاییدی بر نظرات نگارنده کتاب) استفاده شود، قدرت درک، استدلال،و قضاوت دانش آموز در مورد تاریخ و به تبع آن انگیزه وی در مطالعه این درس به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت.

          مقاله حاضر به بررسی این روال و نحوه اجرا و تاثیر آن خواهد پرداخت و تا آنجا که ممکن است و هدف مقاله اجازه می دهد برای عینی تر شدن بحث و ارائه روال استفاده از تصاویر و اسناد در معنی خاص نگارنده که در این مقاله مورد نظر است،بخشهایی از کتاب "سیمای مصدق در تاریخ، نوشته م. افتخار زاده،تاریخ چاپ بهار1360، ناشر نویسنده" و مقاله " از سعدی تا سیمین، نوشته مژگان بهرامی، نشریه ادبی آموزشی پویه، دوره پنجم، شماره سوم، مسلسل 9، بهار 1386، ناشر دبیرخانه درس زبان و ادبیات فارسی، شیراز" استفاده خواهد کرد. نا گفته پیداست که ذکر مثال ها و شواهد از منابع فوق به معنای تایید یا رد نظرات نویسندگان آنها از جانب نگارنده مطلب حاضر نیست، ولی در مواردی اندک برداشت وجدان عمومی جامعه به مقتضای مطلب، ذکر شده است.

2. استفاده از اسناد، اسناد گذشته و اسناد فعلی

          درک روابط تودرتوی رویدادها و حوادث تاریخی رابطه غیر قابل انکاری با بررسی اسناد و مدارک به جای مانده از گذشته دارد. در واقع مورخ با لحاظ اسناد گذشته و مدارکی که توانایی استناد به آنها را دارد، سنگ بنای نظریه پردازی و روال مواجهه خود با این اسناد و مدارک را می گذارد. در چنین شرایطی تاریخ نگار باید همواره شعیش بر این باشد که تا حد ممکن تمایلات شخصی خود را در تفسیر و تجزیه و تحلیل وقایع دخالت ندهد.( که البته حصول این هدف بسیار مشکل است). فراوان اتفاق افتاده است که مورخان در برابر یک سند تاریخی مواضع گوناگون و گاه کاملا متضاد داشته اند. نظراتی که آنان را تا مرز رویارویی اندیشه و مصاف کلامی نیز برده است. حال سوال این است که چرا این دیدگاه های متناقض ایجاد می شود و تکلیف خواننده در مقابل این دیدگاه های متناقض چیست؟

          پاسخ سوال فوق از دو جنبه قابل بررسی است. اول نکته این که در زمان رخداد این واقعه نیز دیدگاه های متناقض وجود داشته است یعنی عده ای له و عدهای علیه آن جبهه گیری کرده و سعی در جلب نظر طرفداران خود داشته اند. این مسئله به خودی خود دارای اشکال نیست چون این برداشت ها همزمان با خود واقعه تاریخی است و درک کلی جامعه میزان و ملاک مناسبی برای حقانیت یا عدم حقانیت گروه مدعی می باشد. در اینجا ذکر این نکته هم لازم است که در هر صورت این ملاک نیز نسبی است و می توان به صورت سلسله مراتبی برای این درک کلی که ملاک مفروض ما است، موارد متناقضی پیدا کرد. در چنین شرایطی مورخ مجبور است قطعیت ملاک مذبور را فرض گرفته و به اظهار نظر بپردازد. دومین نکته این که گاهی مورخ بعد از گذشت سالها از یک واقعه تاریخی می خواهد در باره آن اظهار نظر نماید. وی ناچار است مبنای کار خود را اسناد باقیمانده قرار دهد و نفس این کار او را در مضیقه قرار می دهد، ولی در عین حال اشراف بهتری بر موضوع حاصل است و وی از این لحاظ بهتر می تواند کار خود را انجام دهد.

3. مبنای بحث

          با ملاحظه مطالب فوق اکنون می توانیم به این نکته بپردازیم که در کتاب های درسی تاریخ فعلی ما تا چه حد از کاستی های پیش گفته دوری شده است. مولفان کتاب های درسی تاریخ تا آنجا که نگارنده از نظر گذرانده است، در غالب موارد به ذکر حوادث و رویدادها و بیان تجزیه و تحلیل مورخان از این رویدادها می پردازند، با این حال بسیار پیش می آید که معلم تاریخ یا فرد علاقمند به مباحث تاریخی، مبحثی را در کتاب درس تاریخ یا منابع کمکی دانش آموزی مطالعه می کند و به نقطه نظری می رسد که کاملا متفاوت با دیدگاه ارائه شده در اصل اسناد است. این دقیقا همان نکته ای است که در اینجا قصد داریم با ارائه شواهد و مثال ها به بررسی آن بپردازیم.

4. شواهد و مثال ها

          اکنون به بررسی دو مورد مطلب مرتبط با تاریخ ایران می پردازیم که از لحاظ محتوی و نحوه برخورد نویسنده کاملا متفاوتند. در نمونه اول نویسنده اصلا اعتنایی به استفاده از منابع و حتی رجوع به منابع برای تایید مطلب ونحوه برخورد با مسئله را ندرد و به همین دلیل خواننده را در تشخیص درست منابع و ایجاد نگرش مناسب دچار ابهام و سردرگمی می کند.تنها کافی است خواننده مطلب اندک آگاهی قبلی از مستندات تاریخی داشته باشد تا بتواند در مقابل اظهارات نویسنده در جبهه ای کاملا متفاوت قرار گیرد.شاید این نحوه برخورد با وقایع تاریخی که در حال حاضر زیاد رخ می دهد خود باعث ایجاد انگیزه ای باشد تا شخص به منابع دیگر هم رجوع کند و درک بهتری از وقایع مورد بحث به دست آورد و احساس کند که با نظرات نویسنده همنوا نیست و برداشتش کاملا متفاوت از آن نویسنده است.

          در نمونه دوم نویسنده با ارائه مکتوبات و اسناد تاریخی به کار خود ارزش تاریخی می بخشدو سعی دارد دیدگاه های خود را بر اساس اسناد ارائه شده به خواننده تفهیم کند. روال مناسب استفاده از اسناد و کاربرد به جای آنها به به این اثر انسجام خاصی بخشیده است و خواننده به راحتی در می یابد که اسناد هم جهت با نظرات نویسنده است. به نظر نگارنده مقاله این نحوه برخورد با حوادث و رویداد هاست که می تواند انگیزه کافی برای مطالعه تاریخ ایجاد نماید و قدرت تشخیص و ارزش نهادن به وقایع تاریخی را در خواننده پرورش دهد که متاسفانه کتاب های درسی تاریخ ما بهره چندانی از آن ندارند. در ابتدای بحث گفتیم که شاید در بعضی موارد بهتر باشد فقط به ارائه اسناد اکتفا کرده و قضاوت در مورد آن را به عهده خود دانش آموز قرار دهیم تا از این طریق قدرت درک و استدلال تاریخی او افزایش یافته و انگیزه بهتری برای مطالعه تاریخ در او به وجود آید.

نمونه اول رااز مقاله از سعدی تا سیمین که در صفحات 25 تا28 نشریه پویه چاپ شده است، انتخاب کرده ایم.

الف. صفحه 27 ستون یک: نویسنده در مورد پرویز ناتل خانلری و خدمات بی شائبه او در گسترش شاخه های گوناگون ایران شناسی اظهار نظر می کند و کوچکترین توجهی به این مطلب ندارد که وی سناتور کابینه بعد از مصدق، یکی از مقامات دولت وقت در تبریز و عضو انجمن بنیاد پهلوی بوده است. خواننده با خواندن این مقاله تصوری از آقای پرویز ناتل خانلری در ذهن حاصل می کند که گویا مقامات فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی باید در امور فرهنگی شاگردی ایشان را می کرده اند! نویسنده در صفحه 26 به صراحت می گوید:

                   علل این سیر افولی و غیبت ناگهانی مطالعات ایران شناسی در دانشگاه ها و موسسات علمی غرب را می توان به اختصار چنین بر شمرد: بی توجهی مسئولان امور فرهنگی پس از انقلاب در مقابل توجه مقامات علمی و دانشگاهی در دوران پیش از انقلاب!!!

حال با توجه به نمونه فوق ، خواننده چه تصوری از دوران پیش از انقلاب و بعد از انقلاب خواهد داشت؟ در اینجا اشکال کار نویسنده محترم عدم توجه کافی به اسناد تاریخی در مورد پرویز ناتل خانلری و نقش انکار ناپذیر وی در استحکام پایه های حکومت پهلوی دوم می باشد. همچنین وی به این مطلب اتفاقا تاریخی توجه ندارد که در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی استکبار همواره تلاش کرده است در همه زمینه ها ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران را منزوی کند و افول مطالعات ایران شناسی ! هم یکی از پیامد های این اقدامات است. اگر خواننده مطلب با دوران پیش از انقلاب و عناصر اجرایی و نظریه پردازان آن اندک آشنایی داشته باشد، فقط می تواند از این قلب آشکار تاریخی، عواطف خود را جریحه دار ببیند.

ب. صفحه 27 ستون 2: نویسنده در بخشی از مقاله می نویسد:

                   چند سال پیش از این یکی از دانشجویان که اکنون دکتر ایران شناس است و در یکی از دانشگاه های آلمان زبان فارسی تدریس می کند، چگونگی گزینش و گسیل دانشجویان را به دانشگاه های کشورهای اروپایی شرح می داد. وی می گفت: دکتر خانلری اساتید مهم شاخه های گوناگون رشته ایران شناسی را که در دانشگاه های معتبر جهان و از آن جمله در آلمان و اتریش و سوئیس تدریس می کردند و در رشته تخصصی خود صاحب کرسی استادی بودند را به خوبی می شناخت. از این سوی دیگر دانشجویان ایرانی مستعد و علاقمند برای تحصیل در رشته های ایران شناسی را صرفا بر اساس استعداد و شایستگی و نه بر پایه توصیه های این مقام دولتی یا آن شخصیت صاحب نفوذ بر می گزید و با دادن بورسیه آنان را برای ادامه تحصیل زیر نظر این استادان به دانشگاه های خارج اعزام می کرد.

در اینجا نیز نویسنده بدون ذکر ماخذ و فقط از قول دکتر ایران شناس که حتی نامی از وی نبرده است، به القای مفاهیمی می پردازد که شاید بیشترین اثرش وادار کردن خواننده به مطالعه منابع تاریخی دیگر باشد، تا در سایه آن اسناد بتواند تصویر روشن تری از شخص مورد بحث به دست آورد.

نمونه دوم را از کتاب سیمای مصدق در تاریخ انتخاب کرده ایم.

الف. سند روی جلد کتاب مذکور نمونه بسیار گویایی از کاربرد اسناد بدون ارائه اظهار نظر می باشد. در این سند که حاوی متن نامه آیت الله کاشانی در روز 27 مرداد 1332 به دکتر مصدق و پاسخ دکتر مصدق می باشد، خواننده با رویکرد نویسنده کتاب از همان ابتدا و با ملاحظه جلد کتاب آشنا می شود و براحتی در می یابد که کتاب حاوی اسناد و مکاتبات است و وی خود باید در مورد رویداد های مذکور در کتاب قضاوت نماید. به همین دلیل شاید برای خواننده غیر متخصص نیز انگیزه کافی جهت مطالعه ایجاد می شود . نامه بلند و دست نویس آیت الله کاشانی و پاسخ ماشین شده و کوتاه دکتر مصدق گویای رابطه سیاسی و فردی این دو رجل مذهبی و سیاسی می باشد که از همین آغاز مشخص است. این مورد به ظاهر با سند صفحه 69 کتاب مورد بحث متناقض است:

پنج شنبه 21 آذر ماه1330

...آیت الله کاشانی هم اعلان طرفداری از دکتر مصدق کرد و خواهش کرد که تمام کشور تا ظهر تعطیل کنند که همین قسم هم شد...

در واقع خواننده با قضاوت خود و نه با توضیحات شخص سوم از محتوای این دو سند می تواند در یابد که آیت الله کاشانی تا چه حد به مصالح ایران و بقای دولت با همه کاستی هایش علاقه دارد و دکتر مصدق تا چه حد این حمایت مذهبی را کنار می زند و به آن اقبالی نشان نمی دهد. آیت الله کاشانی با درایت خاص خود اجازه نمی دهد دولت های خارجی از مسئله اختلاف نظر و عقیده بین خود و دکتر مصدق سوء استفاده نمایند:

30/6/1330

صبح اول وقت رفتم خدمت حضرت آیت الله کاشانی

عرض کردم حضرت آقا شهرت دارد که با آقای نخست وزیر کدورت دارید. حقیقت دارد؟

فرمودند غلط می کنند خیلی هم با هم دوست هستیم. عرض کردم اعلامیه بدهید.....

ب. در سند صفحه 80 چهار شنبه 29 بهمن 1331 اختلافات دکتر مصدق و آیت الله کاشانی نمود بهتری می یابد:

...رفتم خدمت حضرت آیت الله کاشانی ...

حضرت آیت الله شروع به گله گذاری از آقای دکتر مصدق نمودند که انتخاب ایشان بد

است.

چرا افشار طوس رئیس نظمیه شده؟ مشاهر الله قهرمان رئیس گمرک شده آدم دزدی است.

مهندس فلاح رئیس حفظ از جاسوس های انگلیسی ها است....ولی من دیگر حاضر نیستم    

برای مصدق سنگ به سینه بزنم مخالفت هم نمی کنم.....رفتم خدمت دکتر مصدق و تمام

فرمایشات آیت الله را عرض کردم فرمودند این که وضع نمی شود اگر من رئیس دولت

هستم،تشخیص با من است...

ملاحظه می شود که نحوه برخورد مورخ با سند چه تاثیر شگرفی می تواند بر خواننده داشته باشد. خواننده در هر صورت نیاز مند تایید مطالبی است که نویسنده اظهار می دارد و تایید مطلب در درس تاریخ، فقط وفقط اسناد تاریخی است. خواننده می تواند در اکثر موارد به قضاوت صحیحی از متون و اسناد دست یابد، اما آنچه در اینجا قابل ذکر است این موضوع است که آموزش نحوه برخورد با سند، مطابقه سند فعلی با سند دیگر و مقایسه موارد مطروحه در سند با موارد طرح شده در اسناد دیگر دقیقا بر عهده معلم تاریخ است که خوشبختانه در این زمینه مطالعات رسمی دانشگاهی هم انجام داده است. در واقع در این جا وظیفه معلم تاریخ آموزش عوامل دسته دوم مطالعه است که شرح آن ها در ابتدای مقاله آمده است. اگر معلم تاریخ از همان پله های آغازین درس تاریخ ( مثلا دوره آموزش ابتدایی) اندک اندک این روال ها را آموزش دهد، می توانیم امیدوار باشیم دانش آموز در پایان دوره متوسطه درک صحیحی از درس تاریخ و تحولات تاریخی خواهد داشت و تاریخ را حفظ نخواهد کرد! تاریخ تعامل حوادث و افراد با همدیگر است و تعامل پدیده ای دوطرفه و پویاست و بالاجبار باید آن را از جمود و رکود خارج کرد تا برای دانش آموز ملموس و دست یافتنی باشد.

5. برسی موضوع مقاله

             قاعدتا اگر بنا بود در مورد موضوع مقاله بحث و گفتگویی باشد، جای این بحث در ابتدای مقاله بود. ولی نگارنده احساس کرد با بررسی موضوع مقاله بعد از پرداختن به مسائل دیگر، می تواند موارد و مبنا های نظری بررسی موضوع را بدیهی فرض کند و در مورد آنها اقامه دلیل نکند. آنچه تا کنون مورد بحث ما بوده است روشهای ایجاد انگیزه مطالعه درس تاریخ در دانش آموزان بود که البته با لحاظ رویکرد مقاله امکان پرداختن به بیش از یک روش وجود نداشت. در مورد بخش دوم عنوان مقاله ( به منظور تقویت حس ملی، مذهبی آنان) می توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف. قاعدتا ایجاد انگیزه مطالعه (دربحث ما درس تاریخ) به هدف خاصی انجام می شود که حتما در درس

تاریخ منظور اولی تقویت حس ملی و مذهبی می باشد. مطالعه تاریخ خود در بر دارنده تحولات در طول زمان و خدمات و خیانت ها ی افراد و تعامل آنها با هم دیگر می باشد و در نتیجه خود عامل تقویت حس ملی مذهبی است.

             ب. حس ملی مذهبی به طور مجزا با دید گاه های متفاوتی که در عرضه اسناد و مدارک تاریخی وجود دارد

و شرح آن گذشت قابل دست یابی است. مورخ می تواند با دید گاهی آکنده از حس وطن پرستی به بیان تاریخ مملکت

خودبپردازد و از منظر خود وقایع را تحلیل کند و تمام جنبه های مذهبی تاثیر گذار در تاریخ میهن خود را کنار بگذارد.

در حالت دوم مورخ با همان رویه می تواند هر آنچه جنبه ملی دارد را نادیده گرفته و فقط به جنبه های مذهبی تاکید نماید. البته در صورتی که این دو دیدگاه مطابق با حوادث تاریخی باشد بدون اشکال است ولی اگر اسنادی از جنبش های ملی یا اقدامات مذهبی که از لحاظ زمانی همزمان و در تاریخ مملکت تاثیر گذار بوده، موجود باشد، این رویه به عنوان یک رویکرد تاریخی چندان معتبر و قابل اعتنا نخواهد بود.

            ترکیب دو حس ملی و مذهبی و نهادینه کردن آن در شرایط فعلی و با وجود اقدامات ظاهرا وطن پرستانه عوامل لائیک که با قرار دادن نماد کورش در مقابل نماد اسلام می خواهند تمدن کهن و اصیل ایران را زنده کرده ! و تاثیر اسلام و تاریخ اسلام در تاریخ ایران را کمرنگ جلوه دهند، و تاثیر و دخالت مستقیم آنها در تاریخ نه چندان گذشته ایران ( دوره پهلوی اول و دوم) حقیقتا کاری بس مشکل و طاقت فرساست . تنها نقطه امید و مایه دلخوشی این است که این مهم خوشبختانه بر عهده اهل فن ( اهل تاریخ) است.

6. نتیجه گیری و بحث

            در این مقاله سعی نگارنده بر آن بود که با بررسی عینی دو مطلب، نحوه نگرش و رویکرد نویسندگان آن مطالب در مورد وقایع تاریخی را بررسی نماید.در این مقاله موارد دیگری مانند چگونگی ایجاد انگیزه مطالعه تاریخ در دانش آموزان و هدف از آموزش تاریخ ( یکی از اهداف: تقویت حس ملی مذهبی) نیز تا حدی که حوصله مطلب اجازه می داد ، مورد مطالعه قرار گرفت. یکی از کاستی های مقاله حاضر این است که تنها از دو منبع که فقط یکی ار آنها تاریخی است، شواهد و مثال های خود را استخراج کرده و از منابع دیگر که شاید در مرتبه اهمیت بالاتری هم قرار داشته باشد، استفاده نکرده است. البته در این مورد عمد در کار بوده و هدف این بود که نشان دهد استفاده از اسناد مرتبط با موضوع درس به عنوان بخشی از متن درس ( و نه به عنوان تاییدی بر نظرات نویسنده کتاب و مخصوصا کتاب درسی)، می تواند قدرت درک، استدلال و قضاوت دانش آموز و به تبع آن انگیزه وی در مطالعه درس تاریخ را افزایش دهد. اگر مقاله به این هدف دست یافته باشد جای بسی خوشحالی است و اگر به هدف خود دست نیافته باشد، باز هم نگارنده مقاله بسیار خرسند و راضی است چون توانسته است اندیشه نا صواب خود را در معرض نقد و نظر صاحبان اندیشه های والا قرار دهد.

منابع:

1. افتخارزاده، م ، سیمای مصدق در تاریخ ، ناشر مولف، بهار 1360

2. بهرامی، مژگان، ایران شناسی در سرزمین های آلمانی زبان، نشریه ادبی آموزشی پویه، دبیرخانه راهبری درس زبان و ادبیات فارسی کشور، دوره پنجم، مسلسل 9 ، شیراز، بهار 1386

+رضا هاشمی - ٧

استفاده ازمقاله کارشناس ارشد

نظرات 1 + ارسال نظر
hiro شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:23 ب.ظ

سلام
خسته نباشین
خداییش اقای اسدی خودتون همشو خوندین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دستت درد نکنه سر زدی اره که خوندم خودم اینا رو نوشتم خوب خوندمش که بعد نوشتم مطالب چطور بود بدرد نمی خورد؟ نظرت چیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد